شناسهٔ خبر: 41729 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نظریات مختلف درباره حیات پس از مرگ چیست/ تاریخچه اعتقاد به جاودانگی

در کلام اسلامی آمده است که شناخت معاد و معرفت به حقیقت قیامت به معرفت انسان نسبت به نفس خویش و حقیقت جوهر آن بستگی دارد. ملاصدرا معتقد است که کلید شناخت روز قیامت، معرفت نفس و شناخت و مراتب آن است.

 

خبرگزاری فارس: نظریات مختلف درباره حیات پس از مرگ چیست/ تاریخچه اعتقاد به جاودانگی

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از فارس؛ اعتقاد به جاودانگی روح (نفس) از دیرباز در میان انسان‌ها وجود داشته است. در قبیله هیروکوز در شمال آمریکا هنگام به خاک سپردن مرده، پرنده‌ای را آزاد می‌کردند و می‌اندیشیدند که روح مرده با آن به پرواز در می‌آید. در روم باستان همین اعتقاد رایج بود همین اعتقاد در میان مردم چین در دوران بسیار قدیم مشهود است.

در یونان قدیم روح با بدن نظیر سایه همراه است و جزئی بیهوده و مفارق از بدن است که هیچ ارتباطی با عواطف و احساسات و افکار فرد ندارد. در میان قبایل آفریقایی اعتقاد به زندگی جاودانه بسیار برجسته و مؤثر بوده است. در ادیان الهی اما مفاهیم مربوط به مرگ با اصل معاد، که ایمان به زندگی جاوید و حیات فردی در آن متجلی است، پیوندی ناگسستنی دارد.

حیات پس از مرگ یکی از بنیادی‌ترین اعتقادات مسیحیت است و در کتب مقدس در موارد زیادی این مسئله ذکر شده است. در دین مبین اسلام نیز ایمان به عالم آخرت نه تنها شرط مسلمانی است بلکه در کنار ایمان به خداوند سبحان می‌نشیند و معاد همانند توحید در شمار اصول دین در می‌آید.

با توجه به حساسیت مسئله جاودانگی و بازگشت به سوی خدا در قرآن کریم، زمینه همواری برای کشف اصول نوین علمی و فلسفی فراهم شده است. در این راه کسانی بیشتر توفیق یافته‌اند که از انوار کلام الهی سود جسته‌اند. ملاصدرای شیرازی که در این زمینه به ابتکارات و نوآوری‌هایی دست یافته، در این باره مباحثی را بیان کرده است.

*صورت‌های جاودانگی

۱-جاودانگی غیر فردی: اتحاد یافتن با امر واحد

مطابق این دیدگاه انسان پس از مرگ با امر واحد که روح ازلی و ابدی هستی است، متحد می‌شود . در این رأی که متعلق به مکتب ودانتای هندوئیسم و نیز بودیسم است، حقیقت غایی در نهایت واحد است. گرچه آن را می‌شود از دو منظر نگاه کرد. اما در این دیدگاه بقای فردی و شخصی انسان تأمین نشده و آن چیزی که هویت شخصی و شاخص‌های فردی او را تشکیل‌ می‌دهد از بین می‌رود و در امر واحد مثل قطره‌ای در اقیانوس بیکران هستی کاملاً محو می‌شود.

۲-باقی ماندن در خاطره‌ها

آدمی برای رهایی از این ترس و به قولی التیام درد جاودانگی به راه‌های مختلف تمسک ورزیده است، گاهی با عرضه مصنوع ذهنی یا دستی خود به جاودانه شدن در یاد و خاطرات دیگران بسنده کرده است. تلاش در تداوم بقای خود به شکل خلق آثار مکتوب یا غیر مکتوب و نیز آثار هنری و دستاوردهای آن از این زمره است.

۳-اعاده معدوم

برخی از متکلمین اشعری و معتزلی مانند ابوالحسن اشعری، باقلانی و امام الحرمین جوینی و کعبی جبایی به امکان اعاده معدوم قائل هستند و می‌گویند حق تعالی پیکر انسان را که با مرگ پراکنده شده و به خاک بدل شده است با قدرت و دانایی خود به هم می‌پیوندد و بار دیگر در آن حیات می‌دمد. این پیکر عین پیکر قبلی است که مجدد در قیامت ایجاد می‌شود. برخی از متکلمین مثل فخر رازی محال بودن اعاده معدوم را امری بدیهی می‌دانند.

۴-جمع اجزاء پراکنده

طبق این نظریه خداوند پس از مرگ و پراکنده شدن اجزاء بدن مجددا اجراء او را گرد آورده و او را زنده می‌سازد. البته طرفداران این نظریه دو گروه هستند گروهی معتقدند خداوند تمام اجزاء انسان مرده را در قیامت جمع می‌کند و عده‌ای معتقدند حقیقت انسان، اجزاء اصلی پیکر اوست نه تمام آن. از میان متکلمان اسلامی افرادی مثل علامه حلی و ابن میثم بحرانی این قول را پذیرفته‌اند.

۵-تناسخ

این نظریه یکی از مهمترین اعتقادات مشترک میان ادیان شرقی است و به معنای بازگشت دوباره روح در یک بدن جدید است و این براساس قانون کار ماست که قانون علیت  اخلاقی است و انسان نتیجه اعمال خود را در دوره‌های بازگشت مجدد خود در این جهان می‌بیند. فیثاغورث فیلسوف قرن پنجم قبل از میلاد معتقد بود که هیچ چیز نو نیست و باید با هر انسان و حیوانی که متولد می‌شود به مثابه یک خویشاوند رفتار کرد!

۶-جاودانگی براساس روح مجرد

باور به تجرد روح یا نفس که بعضی بر آن استدلال هم کرده‌اند به طور طبیعی مجال طرح این فکر را می‌دهد که عنصر مجرد جاودانگی را تضمین می‌کند از جمله کسانی که ازاین طریق جاودانگی را تصویر کرده‌اند افلاطون و سقراط و فلوطین هستند. اعتقاد به روحانی بودن انسان نه تنها ترس و هراس‌های مختلف که ناشی از مواجهه با مرگ است از او می‌زداید بلکه موجب شوق و اشتیاق وصف ناپذیر معتقدان واقعی آن می‌شود.

در کلام اسلامی آمده است که شناخت معاد و معرفت به حقیقت بعث و قیامت به معرفت انسان نسبت به نفس خویش و حقیقت جوهر آن بستگی دارد. ملاصدرا می‌گوید:‌کلید شناخت روز قیامت و بازگشت مخلوقات، معرفت نفس و شناخت و مراتب آن است.

*منبع: کتاب «جاودانگی انسان در حکمت متعالیه؛ با نگاهی به آراء فلاسفه پیشین» به قلم ملیحه صابری نجف آبادی از انتشارات سمت

نظر شما